چنان پرشدفضای سینه ازدوست که فکرخویش گم شداز ضمیرم دراین غوغاکه کس کس رانپرسد من ازپیرمغان منت پذیرم خوشااندم که ازاستغنای مستی فراغت بخشدازشاه و وزیرم